×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم
× ///////////////////////////////////
×

آدرس وبلاگ من

alester.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/alester

مسافر

در دشت های خالی و خشک و گداخته
مرد مسافری
با کوله بار درد
با توشه ی سرود
تنها به راه بود
با اسمان تیره و از اختران تهی
با باغ های خالی از سبزه از گیاه
با کوچه های تیره و باریک
با چشمه های خشک
با ریگ های بیابان
با باد ..برف .. باران
با ابر .. کوه .. دریا
با اشک .. مهر .. طوفان
با نغمه با سرود
با انچه بود نیست
نجوای تلخ داشت
می رفت باز در پس هر چه دوست داشت
بر جای می گذاشت
با چشمهای کور
با گوشهای کر
می رفت خویشتن را در خویش گم کند
می رفت ...بود دگر یکسان
گل با شکوفه ئ لبخندش
پائیز با ترانه ی گلریزش
خورشید با درخشش شور انگیز
شب با گرانی درد الود
در نیمه راه دشت
اندیشه ای دوید در او چون برق
یکدم درنگ کرد
رفت و درنگ کرد
رفت و درنگ کرد
برگشت
از نیمه راه دشت
مرد مسافری
با کوله بار درد
با توشه ی سرود
تنها به راه بود
برگشت .....0
ماند و مرد
 
جمعه 11 شهریور 1390 - 12:53:13 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://mry_hbp.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 11 شهریور 1390   12:14:04 PM

شوق رفتن به دلم چنگ انداخت

سفری دور و دراز

با مددکاری دوست

به سفر خواهم رفت